سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای خاطره ها
 
قالب وبلاگ

قراره چندروز دیگه کسی که برام از جون عزیزتره رو توی این سه سال برای دومین بار ببینم

امیدوارم خدا دل همه ی عاشقارو شاد کنه وبه هم برسونه ...خیلی خوشحالم خیلی

دلم براش خیلی تنگ شده بود برای نگاه گرمش برا چشمایی که از شوروعشق برق میزد

برا نگاهی که حتی یه لحظه چشمامو رها نمیکرد برای صدای ارومش که ارومم میکرد

           هیچ چی به اندازه ی اینکه کسی بی نهایت دوستت داشته باشه

                                آدمو خوشحال نمیکنه!

     


[ چهارشنبه 92/6/6 ] [ 8:21 عصر ] [ فرگل ] [ نظر ]

 

دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی

 


 

که پشت خوابهای نا آرام تو...

 


 

چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...

 


 

دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم

 


 

که پشت نگرانی های زنانه ی من...

 


مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم








 

[ چهارشنبه 92/6/6 ] [ 8:17 عصر ] [ فرگل ] [ نظر ]

دلم گرفته


[ دوشنبه 92/5/28 ] [ 7:46 عصر ] [ فرگل ] [ نظر ]

عشقه من باش تا نمیرم
آخه من بی تو میمیرم
نرو تا تنها نمونم بی تو با بغضه شبونم
عزیزم عشقه منی تو
مثله مجنون پره دردی
گریه هایه آسمونم میگه تو بر نمی گردی
دلم از بس گله داره
روز هارو هی میشماره
خدا جون کاری بکن تا
بمونه پیشم دوباره
گلکم با من بمون تا بتونم دووم بیارم
آخه میدونی عزیزم بی تو من طاقت ندارم

 

این منِ بهانه‌گیر،

آن‌قدر درگیرِ بهانه‌گیری بود که یک لحظه هم به

باورش خطور نکرد!!!!!

که تو در تمام لحظه‌لحظه روزگارش دوستشداشتی!

که دوستش داری! که… خدا بگذرد از این منِ کم‌حواس!

که حواسش به این همه سکوت عاشقانه تو نبود!

که…

آن‌قدر داد و بیداد کرد،

نفهمید چشم‌هایت مدام عشق را زمزمه می‌کنند!…

که

نگاهت طعم ناب عاشقی را دارند!…

که…

من همیشه و هنوز چقدر دوستت می‌دارم

و تو…

همیشه و هنوز چقدر دوستم می‌داری!

و من هر روز دعا می‌کنم:

خدا پرنده‌های عشق را به هم برساند و حفظشان کند.

خوب به یاد دارم آن روزی را که نگاهی چکید روی صورتم!

و خوب‌تر به

خاطر دارم که تمام پرنده‌ها خداخدا می‌کردند که باران ببارد!!!


امروز تمام ترس‌هایم را جمع کردم

دانه به دانه. با اعتماد و امید...

خوب می‌دانم که همیشه باید به  .....اعتماد کرد!!!

به خاطر همین اعتمادِ خوشایند است که چشم‌هایم با من

نشسته‌اند

و انتظار آمدنت را...

 نفس نفس می‌کشند!

عزیزم...

 


خــــــدایـــــا...

آغوشت را امشب به من می دهی ؟

برایِ گفتن!چیزی ندارم

اما برای ِ شنفتن ِ حرفهایِ تو گوش بسیار . .
می شود من بغض کنم

 تو بگویی :

مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی . .

می شود من بگویم خدایا ؟

تو بگویی : جانِ دلم . .

می شود بیایی ؟

تــــمــــنــــا می کنم

 

 


تا مالِ ?ک? م?ش? ،
بق?ه ؛ تازه ?ادشون م?اد چقدر دوستت
دارن

 

نوشته ها بهانه است
فقط مینویسم که یاد آوری کنم
به یادتم
باورش باتو 

 

 

 




[ شنبه 92/5/5 ] [ 8:38 عصر ] [ فرگل ] [ نظر ]

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
            و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
            چون زمانی که از دستش بدی
            مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
            اون دیگر صدایت را نخواهد شنید


بزرگتــرین اشتبــاه یک مـَرد اینـه کـه

بـه مَـرد دیگـه ای فرصـت ایجــاد لبخـند

روی لبهـای زنِ موردِ علــاقه اش رو بـده

وقتی سکوتت از رضایت نیست ، لطفا بگو !

حق نداری احساس دیگران رو به بازی بگیری

فقط به خاطر این که هنوز تکلیفت با احساس خودت معلوم نیست !


تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !

من را به من نبودن محکوم نکن !

من همانم که درگیر عشقش بودی !

یادت نمی آید ؟!

من همانم !

حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !


اینجا فقط تو را از نوشته هایت ” می بینند “

درست دیده ای ، فقط “خوانده” میشوی بی آنکه بشناسند تو را …

 


[ سه شنبه 92/4/18 ] [ 7:53 عصر ] [ فرگل ] [ نظر ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

لینک دوستان
امکانات وب
  • یزد
  • خرید بک لینک
  •