سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای خاطره ها
 
قالب وبلاگ

بانو !

آن پیرهن قرمز پولک دارت را بپوش

 و مثل یک ماهی به آغوش من بیا …


من هنوز دریا دریا تو را دوست دارم

 


روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !

همین بس که :

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

گــَرچه سـُکوت بـُلند تـرین فـریاد عـالم است

امــا گوش هــاے مـَن دیگر طاقـت فـریاد هـاے تـو را نـدارد


انـدکے بـا مـن حـــَرف بـزن


کمی قهوه ,کمی دود

یک سیگار بر لب تو می گذارم

دستانم بر گردن تو

خودم را بر تخت می اندازم

نعره می زنم

شب,تاریکی,سیگار,قهوه

به مسخره مان گرفته اند

این صحنه عاشقانه نمی شود...!

 

دیگهـ نـَهـ بـ َـحث میکـُنـَ ـم ، نَهـ توضیح میخوآم ، نـَهـ دُنبآلِ دلیل میگـَ ـردَم !
فقط میبینم ، سکوتـ ـ ـ ـ میکُنـ ـَم و فـ ـآصلهـ میگیرَم ...
در این تکرار بارانی

دلم....

چتر می خواهد

وخیابانی به درازای تنهاییم

که بغضم را زیر آن قدم بزنم

شاید کسی بی چتر در انتهای خیابان

دلش گرفته باشد....

در این تکرار بارانی

دلم....

چتر می خواهد

وخیابانی به درازای تنهاییم

که بغضم را زیر آن قدم بزنم

شاید کسی بی چتر در انتهای خیابان

دلش گرفته باشد...


..... دیشب با خدا دعوایم شد ......

با هم قهر کردیم .....

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد ......

رفتم گوشه ای نشستم ....

چند قطره اشک ریختم.....

 و خوابم برد .....


صبح که بیدار شدم ....

مادرم گفت ...

 نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد ....
برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید
عشق

دست های تو....

گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !

رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم

دَســتــهــایِ تـــُـو . . .

و رویِ آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!

[گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !

رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم دَســتــهــایِ تـــُـو . . .

 و رویِ آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!

همه‌چیز از نبودن تو حکایت می‌کند
به جز دلم که همچون دانه‌ای در تاریکی خاک

در انتظار بهار می‌تپد

تو بر می‌گردی می‌دانم ..
کامپوتر رو روشن میکنی
صبر می کنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو G
... .
یه سیگار روشن می کنی
.
میری تو مای پیکچر
.
یه پک سنگین
.
دنبال یه فایل قدیمی می گردی
.
یه پک سنگین دیگه
.
پیداش می کنی ،
بازش می کنی
.
یه پک دیگه
.
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
میرسی به یه عکس . . .
این عکس یه اشکالی داره
.
یه پکــ سنگین . . نه دو تا پکــ سنگیـــن
.
نمی خوای قبول کنی
جای یکی تو زندگیت خالیه
"دقیقا همونی که توی عکس خودشو چسبونده بهت"
.
محو عکسی
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی
.
.
.
" لعنتی" .

dirtylove.mihanblog.com

[ سه شنبه 92/2/17 ] [ 5:1 عصر ] [ فرگل ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

لینک دوستان
امکانات وب
  • یزد
  • خرید بک لینک
  •